جدول جو
جدول جو

معنی پس افکند - جستجوی لغت در جدول جو

پس افکند
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس افکنده
تصویر پس افکنده
پس افت -2. 1 پیخال پرندگان و سرگین دواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس افکندن
تصویر پس افکندن
ذخیره کردن اندوختن، بعقب انداختن (کاررا) تاخیر، میراث گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس افکنده
تصویر پس افکنده
پس افتاده، اندوخته، ذخیره، پس انداز، برای مثال هم به علم خودش بده پندی / که نداری جز این پس افکندی (اوحدی - ۵۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس افکندن
تصویر پس افکندن
پس انداختن، به وجود آوردن بچه، به دنیا آوردن، عقب انداختن، پس انداز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس افکندن
تصویر پس افکندن
((~. اَ کَ دَ))
پس انداز کردن، ذخیره کردن
فرهنگ فارسی معین
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس فکند
تصویر پس فکند
پس افکندن، پس انداختن، به وجود آوردن بچه، به دنیا آوردن، عقب انداختن، پس انداز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر افکندن
تصویر پر افکندن
بال و پر ریختن مرغان پر ریختن، مانده شدن عاجز شدن مقهور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس فکندن
تصویر پس فکندن
پس افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی افکندن
تصویر پی افکندن
بنیاد نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر افکندن
تصویر پر افکندن
کنایه از اظهار خوف، عجز و زبونی کردن، پر ریختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی افکندن
تصویر پی افکندن
((پِ. اَ کَ دَ))
بنیاد نهادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی افکندن
تصویر پی افکندن
بنیاد نهادن، شالودۀ عمارتی را ریختن، بنیاد ساختمان گذاشتن، بنا کردن، تاسیس کردن، برای مثال پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند (فردوسی۲ - ۱۲۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی افکن
تصویر پی افکن
بنیان کن، ویران سازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی افکن
تصویر پی افکن
بنیان گذار، بنیاد نهنده، پی افکننده
فرهنگ فارسی عمید